بلاهت وقیح
ولایت فقیه یا بلاهت وقیح !
شنبه، فروردین ۱۱، ۱۳۸۶
بوسه به ذات خود ندارد عیبی
هر عیبی که هست از بوسیدن ماست

در یک مسابقه گاوبازی در منطقه فجیره امارات ، دو گاو نر با نام های

"جورج بوش"و احمدی نژاد به مسابقه پرداختند ؛ اما هردو پس از مدتی

بدون غالب و مغلوب به تساوی رسیده و مسابقه بدون برنده پایان یافت.

منوچهر متکی ضمن اعتراض به امارات عنوان داشت ، اگر احمدی نژاد با بوش به

مبارزه برخیزد ، مطمئنا بجز شاخ زدن ، گاز هم میگیرد ، لذا این مسابقه نمیتواند

برخورد دو رئیس جمهور را تداعی کند!



برچسب‌ها:

مطلب را به بالاترین بفرستید: Balatarin Donbaleh
سه‌شنبه، اسفند ۲۹، ۱۳۸۵
عید مبارک شود

عید نوروز همیشه مرا به خاطراتی می کشاند که آرزو میکنم آنها را بگونه ای دیگر رقم میزدم.

سخن از نو شدن طبیعت برایم آنگاه معنا پیدا میکند که بدانم این رسم کهن بدنیال چه بوده از نو شدنها.

امروز حاکمین آنچه بر آن تاکید دارند حفظ رسومات و بیش از آن خرافاتی ست که مانع از تجدد گرائی و میل به امروزی شدن جامعه دارد و تنها حسن

این مطلب در همین است که پی به ارزش تجدد گرایی میبریم.

متاسفانه تا از به روز شدن جامعه و تمایل به دور ریختن وصلخ های ناپاک از بستر زندگی سخن به میان میآید

گروهی منکرات ! غرب را پیراهن عثمان کرده و تصور مینمایند دنیای رها از زنجیرهای وابستگی و ماندگی در سده های دیرین ، مملو از زجر و قتل و تجاوز است.

امروز چه میتوان بعنوان عیدی و یا حتی مطلبی عیدانه پیشکش نمود؟

شرمسارم که باید هنوزما در تفهیم لزوم برابری حقوق انسانها در جامعه کوشا باشیم.

شرمسارم که هنوز نیاز به آزادی همه گیر نشده، نیازی که گویا ملموس نیست هرچند محسوس است.

شرمسارم که که هنوز رهبران جامعه ، مردم را برای شکایت از مسئولین و اعتراض به کمبودها ، به چاه مراسلات هدایت میکنند.

میگویند علی نیز سر بر چاه میگذاشت و فریادی از سر درد و رنج میکشید.

اما نمیگویند که علی اگر به چاه پناه میبرد از ظلم و جور دولتمردان بود.

میگویند که نامه ی اعتراض به چاه جمکران بیندازید تا آقا بخواند و دستی از آسمان ، بگونه ای که شرایط ثابت بماند ولی وضعیت تغییر کند اما نمیگویند همین آقا در روایات منتظر یاری دهنده است تا ظهور کند.

میگویند آزادی در اسارت زنان است اما بهشت زیر پایشان فرش میکنند.

حقوق انسانی از زنان دریغ می کنند اما نمی گویند اگر زن انسان نیست ، خود از چه حیوانی زاده شده اند.

چه بگویم که مناسبت با عید داشته باشد ، جمله " صد سال به این سالها " و یا حتی "صد سال به از این سالها" دیگر از اعتبار فروافتاده.

در جهانی که شاخه درخت حرمت دارد و نمیتوان برگی از آن چید ،لبها را میدوزند و دست و پا میبرند.

تنها آرزویم این است که خردورز شویم وحتی اگر خدایی را جستجو میکنیم ، نه پای منبر ملا و نه از سینه مادربزرگها ، که از عقل و منطق خود به آن رسیم.

باور داریم که هرچه را میشناسم به واسطه تعریفی ست که از آن بدست آورده ایم ، این تعریف چه مطابق با حقیقت باشد و چه دور از آن ، نتیجه اش قبول وجود آن است با همه شرایطی که برایش قائلیم.

خدا نیز از این قاعده مستثنی نیست.

پیش از ظهور انسان ، شناختی از او – حداقل برای انسانها – نبود .

و این نهایت درماندگی و خودفریبی ست اگر خدای خود ساخته را عاملی برای قبول استبداد و دربند بودن بدانیم.

در سال جدید شاید بهترین کار همین باشد که هرکس برای یافتن حقیقت ، شناخت خود از جهان و ماورای آنرا خانه تکانی دهد و بدنبال آنی باشد که با حقیقت و واقعیت نزدیکتر باشد.

اگر تصور خود را از خدا و مخلوق به واقعیت نزدیک کنیم ، خردورز میشویم و اگر خردورز شویم ، دیگر هرآنچه بنام دین بخوردمان دهند نمی پذیریم .

من خدا را بانی جهان با همه وسعتش میدانم . اما قوانین او را نه در کتب اربعه و فقه هزاره گذشته ، که در طبیعت جستجو میکنم.

قوانین الهی که سرپیچی از آن ممکن نیست ، همانا قوانین حاکم بر طبیعتند ، تمامی دردها و آلام نتیجه سرپیچی بشر از این قوانین است ، با این زمینه میتوان فهمید چرا گاه نوزادان ناقض زائیده میشوند و دیگر نیازی نیست تا آخوند وار بگوئیم که اگر کور نبود ، شاید هیتلری دیگر میشد و هیچ کس نمی پرسد به فرض آنکه خدا از هیتلر شدن انسان خشمگین میشود چرا خود او را کور نکرد.

دیگر برای توضیح بلایا به توجیه نیازی نیست که هرچه میکشیم از نقض قوانین حاکم بر طبیعت است.

دیگر انسانیت خود را بنام تقرب، فدای خواست رهبران دینی نمیکنیم که اگر دینی هم نازل شده ، به جهت حفظ حرمت و شان انسانی ماست و حفظ این کرامات را نمیتوان در تبعیت و تقلید از دیگری که خود محتاج نصیحت و پند است ، یافت.

تقرب به خالق ، خداگونه شدن است ، و خدایی شدن یعنی رها از وابستگی و نیاز .

نمیتوان خدا را از مردم ایران گرفت ، اما خرافات را چرا.

باید گفت که اگر آئینی را خدا وضع نموده بود ، حداقل به جهت الهی بودنش ، مورد پذیرش تمامی انسانها قرار میگرفت ، همانگونه که حتی ظالمین ، ظلم را بد میدانند و عدل را نیکو ، ایمان گریزان هم میگفتند چنین آئینی حق است اما در باطن بدنبال میل و هوس خود میرفتند.

اینکه بگوئیم دین دستخوش تغییرات شده ، ناموجه است که اگر خدا بر حفظ آئینش توانا نباشد ، چگونه انسانها قادر به پاسداری از آن خواهند بود؟

لزوم زورمداری برای متدین کردن انسان ، نشات گرفته از ذهن بیمار کسانی دارد که دین را وسیله ای مناسب جهت حامیت خود یافته اند.

نگاهی به تاریخ حیات بشریت بر ما آشکار میسازد ، این حربه از بدو تشکیل جوامع انسانی مورد استفاده تعدادی زیاده طلب و خواهان ریاست قرار گرفته است.

تنها تفاوت در لباس و مراسم است.

جادوگران جوامع اولیه بشری نیز خود را نماینده خدا و رابط انسانها با آسمان و ماورای طبیعت معرفی میکردند.

جادوگران عهد باستان ، امروزه هم لباس ، رفتار و حتی شان خود را سوای عامه میدانند ، جالب است که سه هزار سال تجربه بشری نتوانسته این خواست را تغییر دهد.کافی ست نگاهی به دادگاه ویژه روحانیت بیندازیم!

کافی ست تعیین را رهبری را مد نظر قرار دهیم.آنجا که به گفته جادوگران عصر امروز ، مردم از انتخاب حاکم بر خود ناتوانند و منتخبینشان توانا!!

بخث به درازا کشیده شد ، باقی در فرصت آتی.

سال نو را به نو شدن افکار و شیوه شناخت خود از دنیایمان اختصاص دهیم.

هرکس بجز این جهان همگانی در جهانی کوچک خودساخته زندگی میکند و دنیای مشترک را از پنجره آن جهان میبیند، بکوشیم تا دنیای خودساخته مان ، به واقعیت نزدیکتر شود.

سال نو ، سال کوروش کبیر مبارک باد!

Farhad Heyrani

برچسب‌ها:

مطلب را به بالاترین بفرستید: Balatarin Donbaleh
جمعه، اسفند ۲۵، ۱۳۸۵
بار قبل که احمدی نژاد عرم سفر به سارمان ملل را کرده بود ، گفت:

وقتی دیدم قدرتهای جهانی مخالف حضور من در سازمان ملل هستند فهمیدم

باید به آنجا بروم.

این نوبت امریکا نه تنها مخالفتی نکرده که حتی اعلام نموده :

برای رئیس جمهور ایران ، خیلی سریع ویزا صادر میکند!

نه فقط اگاهان بلکه مردم عادی نیز فهمیده اند حضور احمدی نژاد میتواند تمامی

کشورها را علیه ایران متحد نماید،جالب است رئیس جمهور مارکوپولوی ایران

قطعنامه های سازمان ملل را کاغذ پاره های فاقد اعتبار و اهمیت میداند.

آخرین خبر حاکی ست ایران پیشنهاد نموده تا کشورهای خارجی از جمله امریکا

بتوانند در تاسیسات هسته ای ایران مالکیت داشته باشند!

تا دیروز تصور میکردم حق مالکیت بر منابع و اموال ایران فقط منحصر به حزب اله و

اعراب هوادار ولایت است!!

این هم عیدی دولت به مردم ایران!

احتمالا دولت مهرورز ، خزانه دولتهای خارجی را با سفره مردم ایران اشتباه گرفته !

برچسب‌ها:

مطلب را به بالاترین بفرستید: Balatarin Donbaleh
سه‌شنبه، اسفند ۲۲، ۱۳۸۵

دوست عزیزی پیشنهاد نموده تا سال 1386 را سال کوروش کبیر بنامیم.

در جمعی این طرح را مطرح نمودم اما گویا بعضی از عزیزان به وبلاگ نویس مصری و فعالان سیاسی بیش از هویت و تاریخ ایران علاقمند می باشند، هرچند هرکدام در جای خود میبایست مورد توجه قرار گیرد.

بنا ندارم از کوروش کبیر بنویسم که مطمئنا همه از عظمت روح و اهمیت کارهایش مطلع هستید ،

فقط سعی میکنم تعدادی از دلسوختگان را یار موافق بیابم و دیگران را به قبول آن ترغیب نمایم.

در روزگاری که دولتمردان ایرانی و دشمنان خارجی ، نابودی فرهنگ کهن و هویت ایرانی را نشانه رفته اند ، شاید این کوچکترین واکنشی باشد که میتوان انجام داد.

برچسب‌ها:

مطلب را به بالاترین بفرستید: Balatarin Donbaleh

به خواست برادر عزیزم (فریبرز)، امروز چند خاطره از دریا مینویسم، هرچند خود با خاطره نویسی میانه ای ندارم.

اول اینکه این خانوم گل برخلاف تمامی بچه های اینجا زودتر از 12 شب نمی خوابه!

بچه های این سن و حتی بزرگتر باید ساعت 7 به تخت بروند و لالا کنند.

دوم اینکه دریای من ، عاشق نقاشیه ، عکس همه را میکشه الا من که گمان کنم بدلیل نداشتن مو باشه ،

سبک نقاشی دریا هم کوبیسم باید باشه ، چرا که همانطور که من از کوبیسم چیزی نمی فهمم ، از نقاشی های دریا هم چیزی درک نمی کنم.(البته بیشتر سبک چشم چشم دو ابرو کار میکنه).

3. یکی از بازیهای مورد علاقه عروسک من ، ساختن حباب است ، یعنی با این وسایل تولید حباب (که نمیدانم اسمش چیه ) و فوت کردن به آنها ، حباب تولید میکنه و من باید منتظر بشینم تا حبابها یکی یکی بخوره تو سرم و از درد داد بزنم و دریای گلم بخنده!

4. غذاهای مورد علاقه این عسل جون ، اول ماست (بدون رقیب) به صورتی که اگر ماست را اول بدانیم ، ردیف دوم و سوم باید خالی باشه و در مرتبه چهارم مرغ(ران) قرار میگیرد و پس از آن شکلات ، موز ، پلو (که یکبار من بیچاره را مجبور کرد ساعت 12 شب برایش دم کنم!) و البته ماکارونی ... ست .

5.اگر کسی چیزی به او میده باید یادش باشه که دو تا بده ، یکی برای خودش و یکی دیگه که فورا برای مریم میبره.

6.این دختر خوشگل ، تواما زبان آلمانی و فارسی را یاد میگیرد ، یعنی تقریبا هر دو زبان را میفهمد اما در هنگام صحبت ، از هر زبان ، لغتی را بکار میبره که گفتنش ساده تر باشه ، کلماتی مانند :

ماشین ، خداحافظ ، بیا اینجا ، سلام ، مال من ،... را به آلمانی میگوید و کلماتی همچون :

آب یا شیر بده ، بشین ، برو ، افتاد ، سرد شدن ، خراب شدن ، ... را به فارسی میگوید اما !!

تمام افعال فارسی را با "شدن" میسازد ، بعنوان مثال :

سرد شد، (کفش را ) پایم کن را میگوید پا شد ! ، در آمد را میگوید : در شد!

البته بعضی حروف را هم اشتباه تلفظ میکنه ، یعنی : "ک" را " خ " میگه.

7. دریای ناز بابا ، عاشق رقصه ، البته رقص جمعی ، وقتی آهنگی میشنود ، همه را بلند میکنه تا با او برقصند.

8. ددر (بیرون)رفتن هم که از علایق همه بچه هاست ، اینجا ما را به دریا میشناسند ، و صد البته وقتی تحویل میگیرند که دریا هم با ما باشه ، و شاید جالب باشه که بدونید آلمانیها با بچه ها مخصوصا بچه های خارجی اصلا میانه ای ندارند و شاید بتوان گفت اصلا محل نمیگذارند ، اما خب ، دریا یه چیز دیگه ست!!!(تبلیغات خانوادگی ! ) .

9.بیشتر درآمد ما صرف خرید کرم میشود ، چرا که دریا جون من ، به دست و پای همه کرم میماله ، آنهم جوری که آدم سفید پوش میشه !

10. دیگه اینکه وقتی یه آشنا تلفن میزنه ، گوشی تلفن را میگیره و برای اینکه فقط خودش بتونه با طرف پشت خط صحبت کنه ، از یه اتاق به اتاقی دیگر فرار میکنه ، اصلا مایل نیست جز خودش کس دیگه هم تلفن کنه ( یعنی در مسیر صحیح خانم شدن قرار گرفته ) .

11. خانم گل ، به شدت گرمایی تشریف دارند و اصلا سرما را احساس نمیکنه.

12. خدا نکنه کسی بهش نزدیک بشه ، اگر برخلاف میلش کسی نزدیکش بشه ، فورا فریاد میزنه : آووه شد !

یعنی منو زد یا دردم آمد! یه بار معلم مهدش موقعی که داشتم لباسش رو تنش میکردم ، بهش نزدیک شد تا خداحافظی کنه که دریا فکر کرد میخواهد او را به مهد برگردونه ،وااای ی ی ، یه دفعه چنان فریاد " آوه" زد که معلم بیچاره با تته پته گفت : من اصلا لمسش نکردم ، اصلا دست بهش نزدم!!!

گفتم میدانم ، هول نکنید ، دریا جون میخواد بریم گردش !

والا من بجای دریا سرخ شدم.

13.دریای ناز بابا ، به شدت ترسوست ، از صدای بلند یا دادو بیداد بطوری میترسه که میلرزه.

بهمین جهت کافی ست که مثلا تلویزیون صحنه دعوا یا جنگ را نشان بده ، باید کانال را عوض کنیم ف در خانه هم کسی حق نداره بلند صحبت کنه حتی وقتی که مثلا مریم در اتاقش باشه و طبق معمول در را بسته باشه ...

14.معمولا وقتی دست و پایش به جایی میخوره ، باید فورا و بدون فوت وقت دست و پایش را بوس کنم و جایی که دست یا پایش به آن خورده را بزنم، او هم در مورد من همین کار را میکنه ، اما یکبار کالسکه بازیش به پایم خورد ، من هم گفتم آخ پام ، و نشستم تا دریا بیاد و پایم را ببوسه ، دریا جون خیلی خونسرد آمد و چرخ کالسکه را بوسید و پای مرا زد تا دیگه به کالسکه اش نخوره!

15. دریای گلم خیلی حرف گوش کنه ف البته تازگیها کمی احساس بزرگی میکنه و کله شق شده ، اما در قیاس با بقیه هم سن و سالهاش ، هنوز خیلی مودب و حرف گوش کنه ، اگر چیزی بخواد و یا ببینه ، کافیه بگیم الآن نه ، بعدا میخریم ، راحت قبول میکنه ، البته باید بعدا بخریم تا بدقول نشیم و این عادت از سرش نپره!

16.به کتاب علاقه زیادی داره ، مخصوصا اگر کتاب در مورد وسایلی باشه که میشناسه یا عکس بچه ها توش باشه.

17.خیلی راحت وسایل و خوراکیها یش را با دیگران تقسیم میکنه .

18.با غریبه هایی که به او توجهی نشان ندهند زودتر الفت پیدا میکنه و اگر غریبه ای با او خوش و بش کنه ، فورا کناره میگیره و مدت زیادی طول میکشه تا بتونه با او رابطه برقرار کنه.

19.از کثیفی به شدت بیزاره ، اگر خودش را کثیف کنه ، فورا باید شسته بشه ، اگر بیرون هم برویم ، برخلاف بچه ها از خاک بازی و پارک کودکان دوری میکنه تا کاملا تمیز بشه ، یه بار میخواست سرسره بازی کنه ، نم بیچاره را مجبور کرد تا سطح آنرا کاملا برق بندازم و بقیه بچه ها منتظر بودند تا خانوم گل رضایت بده و بیاد پائین.

20. عاشق مسواک خوردنه ! دائم باید خمیر دندان به مسواکش بزنه و بخوره!

21. به هرکس یه جوری گیر میده ، یکی از دوستانمان که خیلی هم با او رودروایسی(رودربایستی) داریم ، هروقت به خانه ما میاد ، وسایل ارایش و گیره سر خودش را میاره و او را آرایش میکنه !

برچسب‌ها:

مطلب را به بالاترین بفرستید: Balatarin Donbaleh
جمعه، اسفند ۱۸، ۱۳۸۵
روز جهانی زن ، وقت انقلاب است

کلیپی زیبا از گیسو شاکری
(باتشکر از لندنی).

خواستم در مورد روز زن بنویسم، چند بار نوشتم و پاره کردم،
شرم آورست در جهان امروز بگوئیم خواستار برابری حقوق انسانها هستیم!
اگر زنان انسانند ، تبعیض دیگر چیست، اگر اینان انسان نیستند ، پس مردان از چه زاده شده اند؟

امیدوارم بزودی زنان از عفو رهبری برخوردار شده و حقوق انسانی شامل حال آنها گردد

برچسب‌ها:

مطلب را به بالاترین بفرستید: Balatarin Donbaleh
سنجد ( Sorb ) : نمادي است از زايش و تولد و بالندگي و برکت
سمنو (Samanoo): نماد خوبي براي زايش گياهي و بارور شدن گياهان
سبزه (Verdure) : موجب فراواني و برکت در سال نو شود، رنگ سبز آن رنگ ملي و مذهبي ايرانيان است.
سيب سرخ (Red Apple ) : نمادي است از باروري و زايش
سماق (Sumac) : براي گندزدايي و پاکيزگي
سير (Garlic) : براي گندزدايي و پاکيزگي
سرکه (Vinegar) : براي گندزدايي و پاکيزگي
قرآن(Quran) : کتاب مقدس هر آيين
تخم مرغ (Eggs) : از نوع سفيد يا رنگي نمادي است از نطفه و نژاد
ماهي سرخ (Gold Fish) : ماهي يکي از نمادهاي آناهيتا فرشته آب و باروري است و وجود آن باعث برکت و باروري مي گردد.
سکه (Silver & Gold Coin) : موجب برکت و سرشاري کيسه است
نقل (Comfit ): نمادي است از زايش و تولد و بالندگي و برکت
شيريني (Sweets ) : نمادي است از زايش و تولد و بالندگي و برکت
آجيل (Nuts) : نمادي است از زايش و تولد و بالندگي و برکت
اسپند ( Wild Rue): در زمانهاي قديم مقدس بوده و در رسم هاي نيايشي بکار برده مي شده.
انار (Pomegranate) : پردانگي انار نشان از برکت و باروري است.

برداشت از نیوزنت

برچسب‌ها:

مطلب را به بالاترین بفرستید: Balatarin Donbaleh
مطلب را به بالاترین بفرستید: Balatarin Donbaleh
Free counter and web stats